سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عمل کننده بی بصیرت، مانند رونده دربیراهه است . هر چه تندتر رود از مقصد دورتر شود [امام صادق علیه السلام]

سخنرانی استاد رایفی پور

ایل تصویری سخنرانی آقای رائفی پور با موضوع تحلیل فیلم جدایی نادر از سیمین (10قسمت)

بسم الله الرحمن الرحیم

فایل های تصویری سخنرانی آقای رائفی پور با موضوع تحلیل فیلم جدایی نادر از سیمین

محل جلسه : مسجد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)

برگزار کننده : بسیج دانشجویی

تاریخ اجرا : 25 خرداد91

زمان این سخنرانی در حدود 2 ساعت و نیم می باشد که به 10 قسمت جهت دسترسی راحت تر 

کاربران عزیز تقسیم شده است.

لذا توصیه می شود به ترتیب زیر ، سخنرانی ها را دانلود و مشاهده نمایید.

فرمت فایل ها: FLV

لازم به ذکر است به دلیل بازدید بالا از این صفحه توسط کاربران عزیز ، امکان دارد گاهی برای دانلود فایل 

ها دچار مشکل بشوید ، به همین دلیل توصیه می گردد از نرم افزارهای مدیریت دانلود همچونIDM

استفاده نمایید.

صفحه ی دانلود نرم افزار IDM

نمایش آنلاین و دانلود

قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

قسمت چهارم

قسمت پنجم

قسمت ششم

قسمت هفتم

قسمت هشتم

قسمت نهم

قسمت دهم



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/31:: 4:5 صبح
سخنرانی استاد رایفی پور

ی استاد رائفی پور درباره وظایف شیعیان در غیبت

با عرض سلام خدمت دوستان این آدرسی که در زیر داده شده مربوط به دانلود سخنرانی استاد رائفی پور در مورد وظایف شیعیان در آخر الزمان به مدت 13 دقیقه و حجم 3 مگابایت می باشد.از کلیه عزیزانی که دوست دارند درخواست میشه تا این سخنرانی رو دانلود کنن. انصافا چیزی خیلی جالب و قشنگیه.

حتما دانلودش کنین

اللهم عجل لولیک الفرج

http://www.pic.iran-forum.ir/images/rme8jd1acin3wssg6xrm.mp3



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/31:: 4:3 صبح
برداشت وهابیت از توحید

وهابیت از توحید

وهابیت

 


طبق اعتقاد هر مسلمانی، اصلی ترین رکن اعتقادی اسلام که جدا کننده ی بین مسلمانان و غیر مسلمانان است، توحید خداوند تبارک و تعالی می باشد،  که هر چه افراد در این اعتقادات کاملتر شوند، بیشتر به معرفت و رضایت و رضوان الهی دست یافته و کمالات معنوی و روحی و نفسانی و انسانی و اخلاقی آنان فزونتر می گردد.


در میان اهل سنت نیز پیرامون توحید کتاب‌های بسیاری نوشته شده است. کتاب توحید فخر الدین رازی، کتاب توحید زمخشری  از جمله این کتب می باشد. همچنین تفاسیر علمای پیشین حتی تفسیر قرطبی و تفاسیر علمای کلامی از جمله تفسیر محمد غزالی طوسی، همه در مورد توحید سخن گفته‌اند،با این همه جریان وهابیت معتقد است که همه مسلمین در شناخت توحید مسیر غلط را پیموده اند و به همین دلیل به تکفیر مسلمانان پرداختند.

 

مهم ترین اندیشه وهابیت

 در متون وهابی ها هیچ واژه‎ای به اندازه «توحید» و «شرک» به کار نرفته است؛لذا مهم‌ترین پایه اندیشه وهابیون را باید در ذیل این دو واژه بررسی کرد. از دیدگاه محمد بن عبدالوهاب و پیروان او، توحید بر دو بخش است: توحیدربوبیّت و توحیدالوهیّت.منظور اینان از توحید ربوبیّت؛ اعتقاد به یکتایی خداوند در آفرینش، تشریع و تدبیر جهانیان است.و منظورشان از توحید الوهیّت، چیزی است که آن را توحید در عبادت معرفی می‌نمایند. از نگاه وهابیان، توحیدی که در برابر شرک قرار می‌گیردترکیبی از هر دو بخش است. بنابراین، امکان دارد کسی به یگانگی خداوندمتعال در آفرینش، تشریع و تدبیر جهانیان معتقد باشد، اما کاملاً «مشرک»باشد! بدین معنا که غیر خداوند یکتا را مورد «عبادت» قرار دهد.

بسیاری ازاندیشمندان شیعه و سنی، وهابیان را به «خوارج» تشبیه، ودیدگاه‎های اینان را به تفصیل با یدگاه‎های آنان مقایسه و تطبیق داده‎اند

تفسیری که وهابیان از «عبادت» ارائه می‌دهند آنچنان وسیع و گسترده است که هرگونه تعظیم و تقدیسی را شامل می شود. از این رو، معتقدند که مسلمانان با تقدیس برخی افراد یا مکان‎ها، و حتی تعظیم قبور پیامبر و ائمه، در واقع آنان را عبادت می‌کنند. از نگاه اینان هرگونه توسل به اولیاء و عرض حاجت در نزد قبورآنان از مصادیق کفر است!

دیدگاه محمد بن عبدالوهاب درباره توحید در یکی از رسائل او به نام«القواعد الأربعة» آمده است. او در این رساله ، با استناد به ظواهربرخی آیات و روایات، برای توحید، چهار رکن ذکر نموده، که در واقع ارکان وهابیت است:

1- کافران زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به این که خداوند خالق ومدبّر جهان است اقرار داشتند ولی این اقرار، باعث مسلمان شدن ایشان نمی‎شد.

2- کافران عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌گفتند که برای نزدیک شدن به خداوند و طلب شفاعت، بت‎ها را می‌خوانیم.

3- پیامبر(صلی الله علیه و آله) در میان کسانی ظهور فرمود که از حیث عبادت متفاوت بودند؛ برخی فرشتگان، برخی پیامبران و صالحان، بعضی درختان وسنگ‎ها، و عده‎ای خورشید و ماه را می‌پرستیدند، اما پیامبر با همه آنان جهاد فرمود و میان آنان فرقی نگذاشت.

4- مشرکان زمان ما از مشرکان زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله)مشرک‌ تراند! چرا که مشرکان زمان پیامبر تنها به هنگام آسایش شرک می‌ورزیدند و به هنگام دشواری، مخلص می‌شدند، اما مشرکان زمان ما، هم به هنگام آسایش و هم به هنگام دشواری مشرک‌اند! 1

وی در رساله دیگرش به نام «کشف الشبهات» نیز بر این دیدگاه افراطی اصرار ورزیده ، و بیش از 24 بار مسلمانان غیر وهابی را مشرک، و بیش از 25 مرتبه آنان را کافر، بت‌پرست، مرتد، منافق و شیطان خوانده است! این دیدگاه عجیب تقریباً در همه منابع وهابی به چشم می‌خورد. از این رو، بسیاری ازاندیشمندان شیعه و سنی، وهابیان را به «خوارج» تشبیه، ودیدگاه‎های اینان را به تفصیل با یدگاه‎های آنان مقایسه و تطبیق داده‎اند.

از جمله آلوسی بغدادی که خود در زمره طرفداران اندیشه سلفی گری و وهابیت به شمار می رود در کتاب تاریخ نجد بر آنها خرده گرفته و می گوید:

«سعود ابن عبدالعزیز به اطراف لشکر کشی کرد و بزرگان عرب در برابر او سر تعظیم فرو آوردند،ولی متاسفانه او مردم را از زیارت خانه خدا بازداشت و بر خلیفه عثمانی خروج کرد و مخالفان خود را تکفیر نمود.در قسمتی از احکام آنچنان شدت عمل به خرج  دادو درباره برخی از اعمال مسلمین با دیدی ظاهربینانه قضاوت کرد که آنان را متهم به شرک ساخت.در حالی که اسلام آئین سهل و آسان است،نه آئین سخت،آنچنان که علمای نجد اندیشیده اند و پیوسته بر مسلمانان منطقه یورش برده و آنان را به عنوان جهاد فی سبیل الله غارت می کنند»2

توحید

وهابیت در طول سه قرنی که آثار و کتابهای خویش را منتشر می سازد،همه مسلمانان به جز گروه خود را مشرک در توحید عبادی پنداشته و این در حالی است که درنوشته های خویش هیچ تعریفی از عبادت، اختصاص نداده اند و صرفا به کلی گویی بسنده کردند.این مهم شایان توجه است که تبیین و بررسی توحید در عبادت و مصادیق آن کلید پاسخ به شبهات آنان،و گشودن گره هایی است که جمود وهابیان از آن مایه می گیرد،و تا این گره گشوده نشود و عبادت و پرستش به صورت دقیق تفسیر نگردد، هر نوع بحث و مناظره ای با این گروه بی فایده است.

همه مسلمین بر این متفقند که عبادت فقط مخصوص خداست  و توحید در پرستش اصل مشترک در میان تمام پیامبران می باشد چنانکه می فرماید: «و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت»3

بنابراین اصل کلی که عبادت از آن خداست و هر نوع شرک و دوگانه پرستی از خط توحید محکوم است،اختلافی نیست.

آنچه که دستاویز  دشمنی و اختلاف وهابیت با مذاهب دیگر اسلامی گردیده اختلاف در مصادیق و جزئیات پرستش است.

 برای مثال پاسخ به این سئوال که آیا توسل به انبیاء و اولیاء مصداق پرستش قرار می گیرد یا توسل به اسباب است ،مورد اختلاف میان وهابیان و دیگر مسلمانان می باشد. اینجاست که لازم است مقیاس و ضابطه صحیح عبادت مشخص شود تا محدوده منطقی آن به دست آید.

در کتابهای وهابیان توحید از دو بخش اصلی تشکیل گردیده که یکی از آنها را توحید ربوبی و دیگری را توحید الوهی نامگذاری می کنندکه اولی را به توحید در خالقیت  و دومی را توحید در عبادت و پرستش تفسیر می کنند، و یادآور می شوند که همه فرق اسلامی توحید در خالقیت را پذیرفته و به خالقی جز خدای متعال اعتقاد ندارند،ولی آنان در الوهیت و پرستش گرفتار شرک شدند. توسل به پیامبران و صالحان و استغاثه و استمداد از آنان و یا طلب شفاعت از آنان،همه و همه مصادیق عبادت و پرستش است و از این جهت مسلمین با مشرکان زمان رسالت یکسان و همگام هستند.

وهابیت در طول سه قرنی که آثار و کتابهای خویش را منتشر می سازد،همه مسلمانان به جز گروه خود را مشرک در توحید عبادی پنداشته و این در حالی است که درنوشته های خویش هیچ تعریفی از عبادت، اختصاص نداده اند و صرفا به کلی گویی بسنده کردند

تفسیر ربوبیت به خالقیت و الوهیت به پرستش از اشتباهاتی است که وهابیان دچار آن شدند،که هرگز حاضر به تجدید نظر در آن نیستند. زیرا ربوبیت از کلمه رب به معنای صاحب اخذ شده و صاحب یا مالک بودن با خالقیت و آفرینندگی تناسبی ندارد،چه بسا شخصی مالک چیزی باشد که در خلق آن هیچ نقشی نداشته است، بلکه ربوبیت به معنای تدبیر  ،کارگردانی ،و سرپرستی چیزی است که زمینه ادامه حیات او را فراهم می سازد. نظیر چنین اشتباهی در کلمه الوهیت رخ داده است،چرا که الوهیت و کلمه اله به معنای معبود(موجودی که مورد پرستش قرار می گیرد)نیست،و هرگز قرآن با این اصطلاح سخن نمی گوید.  به عنوان مثال به یکی از این آیات اشاره می کنیم که می فرماید:

(لو کان فیهما الهةالا الله لفسدتا فسبحان الله عما یصفون)4

اگر در آسمانها و زمین خدایان دیگری جز الله وجود داشتند،نظام آفرینش دچار فساد و تباهی می شد

مضمون آیه و برهانی که در آن وجود دارد در صورتی صحیح است که اله را به معنای خدا بگیریم و نه معبود،چون در این صورت استدلال آیه نا تمام خواهد بود.چرا که مقصود آیه این نیست که اگر معبودهایی جز خدا بودند جهان دچار تباهی می شد، زیرا در جهان معبودانی  به باطل جز خدای متعال هستند در حالیکه نظام آفرینش همچنان پا برجاست.

 

چکیده

از مجموع آنچه گذشت چنین بر می آید که وهابیان در تلقی درست از مفهوم توحید دچار خطا شده ،و تفسیر نادرستی از توحید الوهی و توحید ربوبی دارند که تعصب کور بر این اشتباه، آنان را از مسیر حق منحرف ساخته و تطبیق مصادیق توحید و شرک را در نزد آنان مشتبه ساخته است.

 

پی نوشتها:

1- القواعد الاربعه، ص4

2- کشف الارتیاب، ص 9، به نقل از تاریخ نجد

3- نحل، 36

4- انبیاء، 22  



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/31:: 3:58 صبح
اساس اندیشه وهابیت

اساس اندیشه وهابیت

مقدمه

وهابیت

در بخشهای پیشین به این نکته اشاره شد که اندیشه وهابیت  در قرن چهارم پایه گذاری شد که با حلول تعاریف سلفی در قرن هفتم احیا گردید و در قرن دوازدهم سازمان یافت . برای بررسی روند شکل گیری این فرقه به نکات بسیاری می توان اشاره داشت که پایه های اصلی تفکر وهابی را تشکیل می دهد . هر چند مورخین از محمد ابن عبدالوهاب به عنوان مبدع فرقه ضاله وهابیت یاد می کنند ولی  نباید از یاد برد که اعتقادات موجود در آرا و اندیشه های فقیهان حنبلی و افرادی نظیر ابوالحسن اشعری،احمد ابن حنبل ، ابن تیمیه و ابن قیم جوزی، از سرچشمه های اصلی تفکر محمد ابن عبدالوهاب و فرقه وهابی به شمار می آیند.


 اما ریشه تفکرات انگاشته شده در فقه حنبلی نیز برداشتهای شخصی واشتباه از قرآن ، و  روایات جعلی و خود ساخته ای است که برخی از راویان غیر قابل اعتماد  از دین یهود و مسیح به رسول گرامی اسلام نسبت داده بودند . در این گفتار سیر تحولات ریشه های اعتقادی وهابیت را طرح نموده و مورد بررسی قرار می دهیم.

 

شالوده های فکری اندیشه وهابیت

اعتقادات و باورهای وهابیت ریشه در جریان های مذهبی قبل از اسلام دارد. این جریانات از نظر روحیه و خط مشی ها بسیار شبیه خوارج صدر اسلام است و به تعبیری آن روی سکه جریان سلفی گری و اعتقادات الحادی آنها می باشد. چرا که آنان مانند خوارج از کلمه حق اراده باطل نموده و با شعار توحید با سنتهای اسلامی و مسلمانان به مبارزه برخاستند.

بخش قابل توجهی از اعتقادات وهابیت ریشه در احادیث جعلی یا خود ساخته ای است، که در قرن دوم هجری برخی از راویان غیر قابل اعتماد از دین یهود و مسیح عاریت گرفته، و به رسول گرامی اسلام نسبت داده اند، که به اسرائیلیات موسومند

بخش قابل توجهی از اعتقادات وهابیت ریشه در احادیث جعلی یا  خود ساخته ای است، که در قرن دوم هجری برخی از راویان غیر قابل اعتماد از دین یهود و مسیح عاریت گرفته، و به رسول گرامی اسلام نسبت داده اند، که به اسرائیلیات موسومند .

دانشمندان یهود که از شکست اسلام در صحنه جنگ های نظامی مایوس شده بودند و از سویی دیگر با پیشرفت روز افزون اسلام و گسترش حکومت اسلامی مواجه گردیدند، بر آن شدند تا با وارد شدن در جرگه مسلمانان و قبول اسلام ظاهری، اولین بذرهای جعل حدیث و تاویل آیات متشابه قرآن کریم را، به خصوص در عهد خلافت عثمان در کانون فرهنگی-دینی مسلمانان بکارند.

بدینسان افرادی مانند کعب الاحبار و امثال او که در زمان صحابه تظاهر به اسلام می کردند، با اظهار نظر در مسائل اسلامی و اقدام به صدور فتوی، بسیاری از فتنه ها را در دنیای اسلام پدید آوردند و دیگر علمای یهود در دوره های پس از صحابه نیز با جعل مطالب به تحریف عقائد مسلمانان همت می گماشتند. نمونه ای از این روایات به شرح زیر است:

ابن جریر طبری در تفسیر خود می نویسد:

«حسین ابن محمد از ابو مشعر از محمد ابن قیس روایت می کند: شخصی نزد کعب الاحبار آمد و پرسید: خدای ما کجاست؟ مردم به او گفتند: این چه سئوالی است که می کنی؟ خدا بالاتر از اینهاست. کعب الاحبار گفت: رهایش کنید. اگر جاهل باشد یاد می گیرد و اگر عالم باشد علمش افزون می گردد. می پرسی خدایمان کجاست؟ خدا بر عرش تکیه داده و یک پایش را روی پای دیگر انداخته است ... و آسمان از سنگینی او در حال ترکیدن است. اگر بخواهید می توانید این آیه را در این رابطه بخوانید(تکاد السموات یتفطرن من فوقهن) نزدیک است آسمان از سنگینی خدا بترکد»1

آنان آنقدر در تشبیه خدای متعال مبالغه نمودند که گفته اند: «هر دو چشم خدا درد می کرد، فرشتگان به عیادت خدا آمدند»2 و در جای دیگری آمده است که خداوند در طوفان نوح(علیه السلام) آنقدر گریست که هر دو چشمش به درد آمد»3

وهابیت

همچنین از پیامبر خدا نقل نموده اند که : «پروردگارم با من ملاقات کرد و به من دست داد و از من استقبال  کرد، و دستش را میان دو کتف من نهاد، به حدی که من سردی انگشتانش را به خوبی روی سینه ام احساس کردم» 4

یکی از کتابهایی که از منابع عمده کلامی فرقه وهابیت به شمار می آید کتاب «التوحید» نوشته ابن خزیمه است که مطالب مبتذلی پیرامون خداوند در آن دیده می شود که حتی محققان و اندیشمندان اهل سنت از جمله فخر رازی آن کتاب را ضاله و مطالب آن را بدعت و نویسنده آن را مشرک و جاهل یاد نمودند. از این کتاب تنها به نقل یک مورد بسنده می کنیم:

«از معاذ عنبری پرسیدم: آیا خداوند را صورتی هست؟ در جواب گفت: آری. سپس تمامی اعضا و جوارح و اندامهای خداوند را از قبیل بینی، دهان ، سینه ، شکم بر شمردم و او پاسخ مثبت داد، ولی خجالت کشیدم که شرمگاه خداوند را از او بپرسم ، لذا با دست اشاره کردم و او گفت : آری، پرسیدم آیا خداوند مذکر است یا مونث؟ در جواب گفت: مذکر»5

متاسفانه این روایات به وفور در کتابهای اصلی اهل سنت نظیر صحاح سته و سنن نسائی، سنن ابن ابی دواد و سنن ترمذی به وفور یافت می شود.

چنانکه شهرستانی مورخ مشهور در این رابطه می گوید: «بسیاری از یهودیانی که به طرف اسلام کشیده شده بودند، احادیث متعددی را در جسمانیت حق تعالی ساختند و وارد شریعت اسلامی کردندو تمامی این احادیث از تجسیم خداوند در تورات نشات گرفته است»6

ابن خلدون دانشمند نامی اهل سنت نیز این مساله را اینگونه بیان می دارد:

«عرب صدر اسلام، بهره ای از علم و کتابت نداشتند و مطالب مربوط به آفرینش و جهان و اسرار هستی را از عالمان یهود و اهل تورات و یا از مسیحیانی همانند کعب الاحبار، وهب ابن منبه و عبد الله ابن سلام می پرسیدند»7

 این عالم سنی اعتراف دارد که این دسته از روایات، چهره ای خرافی و مجعول از اسلام را به تصویر کشیده و تفاسیر و کتب اهل سنت مملو از این دسته از روایات است . چنانکه می گوید:

«تفاسیر اهل سنت از گفته های یهود و نصاری لبریز است و مفسران هم در این زمینه سهل انگاری کردند و کتابهای تفسیری را از این دست از روایات پر کرده اند و این در حالی است که ریشه همه این روایات از تورات و یا دروغ بافی های یهود و نصاری سرچشمه گرفته است.»8

یکی از کتابهایی که از منابع عمده کلامی فرقه وهابیت به شمار می آید کتاب «التوحید» نوشته ابن خزیمه است که مطالب مبتذلی پیرامون خداوند در آن دیده می شود که حتی محققان و اندیشمندان اهل سنت از جمله فخر رازی آن کتاب را ضاله و مطالب آنرا بدعت و نویسنده آنرا مشرک و جاهل یاد نمودند

برای نمونه به حدیثی از ابوهریره اشاره می کنیم که در آن از قول پیامبر اسلام برای ساحت ربوبی جسمانیت و صورت قائل شده و این حدیث را بخاری و مسلم در صحاح خویش اینگونه نقل نمودند:

«پیامبر اکرم بر مردی می گذشت که مرد دیگری را می زد و می گفت: خدا روی تو را زشت گرداند. پیامبر فرمود: هر گاه یکی از شما کسی را  بزند از زدن در چهره اش خودداری کند چرا که خدای متعال چهره انسان را شبیه صورت خود آفرید»!9

حدیث دیگری را ام طفیل نقل می کند که در آن چنین ادعا می کند:

«پیامبر در خواب خدای خود را به نیکوترین چهره می بیند که جوانی است با مویی بر گوش ریخته و دو پایش در سبزه با کفشهایی زرین و بر چهره پوشیه ای از طلا داشت»10

ذکر این تعابیر از خدا و رسول او در حالیست که این معنا در میان اهل کتاب و کتابهای به جا مانده از ایشان همچون تورات بسیار یافت می شود، چنانکه در سفر پیدایش تورات آمده است: «به زودی انسانی را می آفرینم که به چهره من می ماند»11

مشابه احادیثی که ذکر گردید در روایات اهل سنت علی الخصوص پیروان احمد ابن حنبل به وفور یافت می شود و اعتقادات وهابی (که خدا را به صورت یک انسان توصیف می کنند)، از لابلای روایات دروغین و ساختگی که منسوب به پیامبر اسلام(ص) می باشد سرچشمه می گیرد در حالی که ذات الهی و اندیشه پیامبر او منزه از اینگونه توصیفات است.  

 

چکیده

روایات و تفاسیر جعلی و خود ساخته خصوصا در حوزه اعتقادات اساس باورهای مذهبی این فرقه را تشکیل می دهد، که ریشه آن در جریان های مذهبی قبل از اسلام است که توسط تازه مسلمانان یهودی و مسیحی تحت عنوان اسرائیلیات به اسلام نسبت داده شد که برخی جریانات از جمله وهابیت سبب انتشار آن در بین مسلمانان گردیدند.

 

پی نوشتها:

1-   تفسیر طبری،ج25 ص62

2-   ملل و نحل ج1 ص82-84

3-   همان

4-   همان

5-   شرحی بر نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج3 ص223 به نقل از توحید ابن خزیمه

6-    ملل و نحل ،ج1،ص 117

7-   تاریخ ابن خلدون(مقدمه)ج1ص439

8-   همان

9-   صحیح بخاری حدیث 6227،صحیح مسلم حدیث 2841

10-  مراجعه شود به تهذیب التهذیب ابن حجر،ج6 ص185 و النکت الظراف علی تحفه الاشراف حافظ ابن الحجر ج4 ص382

11-  مراجعه شود به التعارض ج5 ص



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/31:: 3:56 صبح
قابل تامل
هنگام غروب، پادشاه از شکارگاه به سوی ارگ و قصر خود روانه می شد . در راه پیرمردی دید که بارسنگینی از هیزم بر پشت حمل میکند لنگ لنگان قدم بر میداشت و نفس نفس صدا میداد پادشاه به پیرمرد نزدیک شد و گفت : مردک مگر تو گاری نداری که بار به این سنگینی میبری .هر کسی را بهر کاری ساخته اند. گاری برای بار بردن و سلطان برای فرمان دادن و رعیت برای فرمان بردن . پیرمرد خند ه ای کرد و گفت : اعلی حضرت، اینگونه هم که فکر میکنی فرمان در دست تو نیست . به آن طرف جاده نگاه کن. چه میبینی؟
پادشاه: پیرمردی که بارهیزم بر گاری دارد و به سوی شهر روانه است .
پیرمرد: میدانی آن مرد، اولادش از من افزون تر است و فقرش از من بیشتراست؟
پادشاه: باور ندارم، از قرائن بر می آید فقر تو بیشتر باشد زیرا آن گاری دارد و تو نداری و بر فزونی اولاد باید تحقیق کرد .
پیرمرد : اعلی حضرت آن گاری مال من و آن مرد همنوع من است .او گاری نداشت و هر شب گریه ی کودکانش مرا آزار میداد چون فقرش از من بیشتر بود گاری خود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد .
بارسنگین هیزم، باصدای خنده ی کودکان آن مرد، چون کاه بر من سبک میشود .
آنچه به من فرمان میراند خنده ی کودکان است و آنچه تو فرمان میرانی گریه ی کودکان است!


کلمات کلیدی : مختلط

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/31:: 3:29 صبح
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >