سفارش تبلیغ
صبا ویژن



خداوند متعال، مؤمنِ دانایِ ژرف اندیشِ پارسایِ فروتنِ آزرمگینِ دانشورِ خوش خویِ میانه روِ با انصاف رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]

اگر راست می گویید سوره ای مانند آن بیاورید

به عقیده ما مسلمین, قرآن سخن و وحی خداوند یکتاست. سخنی است که شنیدنش لرزه بر اندام می آورد. درون آدمی را نرم کرده و ذهن را متوجه ذکر خدا می کند. سخن خداوندی است که صاحب ملکوت آسمانها و زمین است و آگاه و دانا به ریز و درشت خلقت است. این است که ماقرآن را روشنگر و راهنما می دانیم و عقیده داریم که معجزه پیامبر است.

از طرفی هر انسان غیر مسلمانی که بدون تعصب و غرض قرآن را بخواند بر نظم و آهنگ دلنواز آن اذعان دارد. این خود شاهدی بر اعجاز کلامی قرآن است چرا که قرآن وحی بر پیامبری بی سواد بوده است. ولی چنان آهنگ کلامی قرآن زیبا بوده و چنان  معانی آن بر دل می نشسته که اعراب زمان پیابر را مسلمان کرده. اعرابی که خود سخنور بوده اند و شعرای بسیاری داشته اند در برابر نظم و آهنگ کلام خدا سر فرود آورده اند. از طرفی کفاری که تعصب چشمانشان را کور و گوشهایشان را سنگین کرده بود قرآن را نمی پذیرفتند. گاهی به پیامبر تهمت شاعری می زدند و گاهی قرآن را افسانه های پیشین می خواندند.

برای اثبات بطلان ادعای کفار زمان پیامبر و همچنین کسانی که با تعصب و دیده کور به قرآن می نگرند ، خداوند آنها را به آوردن سوره ای مثل سوره های قرآن فرا می خواند. به این موضوع در پنج جای قرآن اشاره شده است:

1- سوره 2 آیات 23 و 24
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‏ایم شک دارید پس اگر راست مى‏گویید سوره‏اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید. پس اگر نکردید و هرگز نمى‏توانید کرد از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگها هستند و براى کافران آماده شده بپرهیزید.
2- سوره 17 آیه 88
بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر] باشند.
3- سوره 11 آیات 13 و 14
یا مى‏گویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏گویید ده سوره برساخته‏شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مى‏توانید فرا خوانید. و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند بدانید با علم الهی نازل شده و هیچ معبودی جز او نیست آیا با اینحال تسلیم می‏شوید؟
4- سوره 10 آیات 38 و 39
یا مى‏گویند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏گویید سوره‏اى مانند آن بیاورید و هر که را جز خدا مى‏توانید فرا خوانید.بلکه چیزى را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانى [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان را] تکذیب کردند.
5- سوره 52 آیات 33 و 34
مى‏گویند آن را بربافته [نه] بلکه باور ندارند. پس اگر راست مى‏گویند سخنى مثل آن بیاورند.

بر طبق این آیات خداوند ناباوران را به آوردن سوره ای شبیه قرآن فرا می خواند. کفار زمان پیامبر با همه سخن وریشان و تسلطشان به زبان عربی نتوانستند این کار را بکنند. آنها که تهمت شاعری به پیامبر می زدند فرصت طلایی به دست آورده بودند تا در زمانی که اسلام نو پا بود و تعداد مسلمین بسیار اندک ، این دین جدید را فقط با آوردن یک سوره به زانو بیاورند ولی نتوانستند. اکنون که قرنها از این فرا خوانی قرآن می گذرد، عده ای از مخالفان قرآن که نه تنها نظم و زیبایی ظاهری قرآن را درک تکرده اند بلکه مفهوم و معنی قرآن را نیز متوجه نمی شوند، ادعا می کنند که تقلید از قرآن و نوشتن سوره ای مثل  سوره های قرآن کاری ساده است. بعضیها پا را فراتر گذاشته و اشعار حافظ و فردوسی و شاعران دیگر را برتر از قرآن می دانند. این عده خود درک نمی کنند که سخنور و شاعر برجسته ای چون حافظ خود به اعجاز قرآن اذعان داشته چرا که شعر میسروده و تفاوت شعر خود با قرآن را درک می کرده. قرآن برای این موضوع مثال عصای موسی را می آورد. وقتی که موسی عصای خود را به اذن خداوند تبدیل به مار کرد ، فرعون که احاطه علمی نداشت و تعصب چشمانش را کور کرده بود معجزه موسی را نمی پذیرفت در حالیکه جادوگران او که فرعون برای مبارزه با موسی فرا خوانده بود ، ضعف و محدودیت خود را درک می کردند  و با دیدن معجزه موسی ایمان آوردند. چرا که آنها بر خلاف فرعون می دیدند که کار موسی از عهده یک انسان خارج است و تنها یک قدرت مافوق طبیعی و برتر از عهده آن بر می آید.

در اینجا برای نشان دادن پوچی ادعای این افراد تصمیم گرفتم که از دید یک غیر مسلمان ولی بدون تعصب به این موضوع نگاه کنم. ببینم بدون در نظر گرفتن اعتقاداتم به عنوان یک مسلمان آیا می توانم سوره ای مانند سوره های قرآن بنویسم یا نه. اگر در انتها اذعان کردم که اینکار نه تنها از عهده من بلکه از عهده هیچ انسانی بر نمی آید خط بطلانی می کشم بر ادعای مخالفین متعصب قرآن.
برای اینکار به کوتاهترین سوره قرآن توجه کردم. سوره کوثر کوتاهترین سوره قرآن است که تنها ده کلمه دارد:

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ : ما تو را [چشمه] کوثر و فراوانی تعمت دادیم
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ :  پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ : دشمنت‏ خودبى‏تبار و دست کوتاه از آینده خواهد بود

با خواندن این سوره متوجه می شویم که این سوره به صورت نظم است. پس اگر قرار باشد سوره ای مانند این بیاوریم باید به صورت نظم باشد. از طرفی کلمات نظم به دقت انتخاب شده اند. کوثر و انهر و ابتر هر سه چهار حرف دارند که نوشتن نظمی مثل آن را مشکل می کنند. در قدم بعد به دنبال این سه لغت در قرآن گشتم. متوجه شدم که این سه لغت تنها و تنها یکبار و آنهم در این سوره آمده اند. این یعنی اگر قرآن ساخته سخنان پیامبر می بود او باید با لغاتی که نه قبل و نه بعد از آن استفاده می کند شعر بگوید. این نوشتن سوره ای مثل این را بسیار مشکل می کند. ما شاید بتوانیم از سخن دیگران تقلید کنیم ولی اگر لازم بود که با لغاتی که هرگز استفاده نکرده ایم نظم بگوییم کار بسیار مشکلی می داشتیم. تا اینجا من فقط به نظم ظاهری قرآن نگاه کرده ام  و فعلا بسیار تحت تاثیر قرار گرفته ام.

در مرحله بعد به معنی و مفهوم سوره نگاه کردم. این تیر خلاصی بود برای من که ایمان بیاورم نه  تنها من بلکه هیچ انسان دیگری نمی تواند شبیه این سوره بیاورد. آیات پیشگویی هستند در مورد مخالفان پیامبر که در زمان پیامبر به حقیقت پیوست. پیامبر به اوج اقتدار رسید و خداوند نعمتش را بر او کامل کرد و دشمنانش همه کوتاه دست ماندند. هیچ انسانی هرگز نخواهد توانست آینده را پیشگویی کند. اگر اعراب زمان پیامبر در برابرنظم و آهنگ سوره کو ثر سر تسلیم فرد آوردند اکنون ما باید سر تعظیم بر مفهوم آن نیز فرود بیاوریم. این یعنی ما با درک اندکی که از قرآن داریم اگر بدون تعصب به کوچکترین سوره قرآن بنگریم اذعان می کنیم که این سوره سخن قدرتی است که دانای نهان و غیب است. خداند در قرآن می فرماید:

و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمى‏داند و آنچه در خشکى و دریاست مى‏داند و هیچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اینکه] آن را مى‏داند و هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است.

سوره های دیگر هر کدام داستانی دگر دارند و عظمتی دگر. ما با دانش اندکمان تنها در حد و اندازه فهممان می توایم از قرآن استفاده کنیم و با توصل به خدا قرآن را راهنمای مسیرمان قرار دهیم.



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/28:: 2:4 صبح
غلط نامه

غلط نامه طنز ترکیب جدیدی است که در آن معادل کلمات شبیه سازی میشوند. کمی به هر تصویر دقت کنید تا معادل ترکیب انگلیسی یا فارسی هر کلمه را ببینید !





کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/28:: 1:46 صبح
وفات حضرت ابوطالب

سوال : لطفاً نسبت به اسم أبو طالب (علیه السلام) و ولادت و وفات ایشان از نظر علماء شیعه و سنی توضیح بفرمائید.
استاد حسینی قزوینی

در رابطه با ولادت، وفات و اسم أبو طالب من چند نکته‌ای را خیلی فشرده خدمت بینندگان عزیز عرض کنم. آقا عبد المطلب پدر بزرگوار أبو طالب که شیبه الحمد نام دارد، دارای 10 فرزند بود حارث، زبیر، أبو طالب، حمزه، قیدار، زرار، مقوم، أبو لهب، عباس، عبد الله. أبو طالب و عبد الله فرزند یک خانم بودند، فاطمه بنت عمر بن عابد بن عمران. در رابطه با این‌که اسم أبو طالب چیست؟ میان علماء اختلاف است؛ چون أبو طالب کنیه اوست. إبن حجر عسقلانی (از استوانه‌های علمی أهل سنت) ایشان می‌گوید: «شهرت أبو طالب، به کنیه او هست و اسمش عبد مناف بود».
بعضی‌ها می‌گویند که اسمش عمران بود. حاکم نیشابوری گفته است:
أکثر المتقدمین علی أن إسمه کنیته.
اکثر علمای متقدمین معتقدند که اسم أبو طالب همان کنیه او بود.
أکثر المتقدمین علی أن اسمه کنیته
الإصابه فی تمییز الصحابه لإبن حجر العسقلانی، ج7، ص196، شماره10175 ـ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج66، ص310
یعنی أبو طالب هم اسم او بوده و هم کنیه او.
بعد از آن که عبد المطلب از دنیا رفت، به فرزندش أبو طالب وصیت کرد که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را تحت تربیت خود قرار دهد و تکفل او را بر عهده بگیرد. أبو طالب هم به نحو أحسن مراقب او بود و در مسافرت‌هایش او را با خودش می‌برد و هنگامی که در مکه قحطی آمد و باران نمی‌آمد، أبو طالب، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را واسطه قرار داد پیش خداوند و خداوند باران رحمتش را بر مردم مکه نازل فرمود.
همسر أبو طالب، فاطمه بنت أسد که در حقیقت اولین زن هاشمی بود که با مرد هاشمی ازدواج کرد و خداوند فرزندانی از فاطمه بنت اسد به أبو طالب داد. بزرگ‌ترین فرزند او، طالب بود که به همان جهت هم کنیه شوهرشان أبو طالب شد. هم‌چنین عقیل، جعفر، علی و از دختر هم أم هانی که به فاخته مشهور هست و جمانه. هم‌چنین فاطمه بنت أسد به منزله مادر برای نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) بود و خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم فاطمه بنت اسد را مادر صدا می‌کرد.
درباره ولادیت، أبو طالب (علیه السلام) 35 سال قبل از ولادت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) به دنیا آمده است.
الإصابه فی تمییز الصحابه لإبن حجر العسقلانی، ج7، ص196
در رابطه با وفات أبو طالب (علیه السلام)، میان بزرگان اختلاف است. أهل سنت نظری دارند که بعضی‌ها معتقدند که ایشان در نیمه شوال از دنیا رفته است
الإصابه فی تمییز الصحابه لإبن حجر العسقلانی، ج7، ص203
إبن اثیر هم می‌گوید ایشان در اول ذی القعده از دنیا رفته و بعضی می‌گویند در نیمه شوال از دنیا رفته است.
در میان علماء شیعه هم مثل مرحوم شیخ طوسی (ره) و دیگران اتفاق نظر دارند که 26 رجب وفات آقا أبو طالب (علیه السلام) صورت گرفته است.
مصباح المتهجد للشیخ الطوسی، ص812 ـ مصباح الکفعمی، ص566 ـ بحار الأنوار للعلامه المجلسی، ج19، ص24.



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/28:: 1:44 صبح
سلام بر ابوطالب

لام بر مردی که خانه‏اش، پیامبرانه‏ها را در خود جای داد و از آن شگرف، حراست کرد؛ مردی از نوادگان زمزم که یتیم‏نوازترین دست‏های آفرینش را داشت؛ دست‏هایی که در عمیق‏ترین رنج‏ها ماندند و معصومانه، تقیّه‏ای مصلحتی را پیشه کردند؛ دست‏هایی که رسالتشان با رسالت دست‏های دیگر، تفاوتی عظیم داشت. خدا او را برای روزهای مبادا آفریده بود تا کسی باشد که برای دردانه آمنه و عبدالله، خطبه ازدواج بخواند و بعدها، او را در ازدحام ناخوشایند تحریم‏ها، به ابلاغ رسالتش تشویق کند.
تا کسی باشد که در مقابل دسیسه‏های شوم، حصار بکشد و تقدس‏های ترد را زیر پر و بال بگیرد.
افسوس که دیگر نبود!
افسوس که هیچ یک از خدمت‏های ابوطالب، به شعب نرسید! چرا که شعب، فصلی دیگر دارد و عمران از قهرمانان آن است. گفته‏اند، وقتی بت‏ها و تندیس‏ها تحقیر شدند، وقتی فحشا نکوهش شد، هنگامی که توده‏های خرافه‏پرست، خوار شدند، آن زمان که زمین پس از ناله‏های دلخراش دخترکان رو به مرگ، نفس تازه کرد، قریش سوگندنامه‏ای نوشت که مفادش، محاصره همه جانبه سردمداران وحی بود و آن را در کعبه آویخت؛ با ممنوعیتی که مردم مکه را از هر گونه ارتباط با پیروان توحید باز می‏داشت و عمران، ابوطالب روزهای سخت، بزرگ قبیله بنی‏هاشم، فرجام این دسیسه را می‏دانست؛ می‏دانست که قریش، هر مسلمانی را بیابد به او تنگ خواهد گرفت؛ پس همه را گرد هم آورد و به شعب فرستاد و آن را حفاظت کرد؛ آن سان که سالی چند، در گرسنگی و فقر و شکسته‏بالی، بر دره‏نشینان گذشت و خداوند آنها را با معجزه موریانه رهانید. اما ابوطالب عمران روزهای مصیبت‏بار را برای سفری دیگر فرا خواند و او با ایمانی هم‏ردیف با عقیده اصحاب کهف و مؤمن آل‏فرعون، قدم در راه نهاد و پیامبر را در سوگی شگرف جا گذاشت.



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/28:: 1:31 صبح
العفو



الهی !! چه بی صدا و بی حساب  می بخشی

و ما چه حسابگرانه تسبیح و ذکرهایمان را می شماریم!!!!



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/27:: 5:10 عصر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >