سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آموزش دانش کفّاره گناهان بزرگ است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

برگه ی ریاضی مجتبی
     
Inline image 1


  

نا مساوی 
 
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند 
ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید : 
بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی
مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ،
آب دهانش را قورت داد
خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت
 
برگه مجتبی ،  دست به دست بین معلم ها می گشت
اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود
امتحان ریاضی ثلث اول :
سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه
که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد
و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند
سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟
جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم
بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست
 
معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد
سئوال : نامساوی را تعریف کنید
جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران
اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد
سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟
جواب : همان خاصیت پول داری است آقا
که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی
و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی
سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟
جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد
برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ،
که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود
 
معلم ریاضی ،  ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت
مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ،
برگشت با صدای لرزانش فریاد زد
آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟
بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید
و پشت در گم شد


کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/9/14:: 11:27 صبح
کربلا

کربلا پایان بخش سردرگمی وبلا تکلیفی است . تکلیف همه پس از کربلا معلوم است . هر کس در هر جا ، در هر موقعیت در هر شرایطی باشد ، از کربلا ناگزیر است . اگر بپذیریم که کربلا هر روز در ما اتفاق می افتد ( کل الارض الکربلا وکل الیوم العاشورا ) وهر روز حسین خوبیها و پاکیها به کربلای قلب ما می آید و یزید گناه و زشتی در مقابلش صف آرایی میکند ما باید از خودمان بپرسیم : چند بار رها از بهانه و توجیه این حسین را لبیک گفته ایم



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/9/1:: 5:2 عصر
فریدالدین عطارنیشابوری



بزرگی از طفلی پرسید: گر بگویی خدا در کجاست برایت یک دینار میدهم
طفل پاسخ داد: گر تو بگویی خدا در کجا نیست من برایت دو دینار میدهم
لا جواب ماندو آفرین گفت.......


کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/8/29:: 12:50 صبح
یاحسین(ع)


حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود
افسوس که به جای افکارش زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی
نامیدند....
افسوس


کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/8/29:: 12:48 صبح
مستانه مستانه

مستانه مستانه ...

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد ...

عزیزم ... آنچه نباید بشود شد و یک انسان قرآنی با همه ی یاران قرآنیش فدای قرآن شد ...

و بعد ...

عیال این انسانهای قرآنی هم به هیبت اسیر در شهرها به حرکت در آمدند ...

اسیر بودند اما نه در واقع ... بلکه واقعا امیر بودند ...

بازندگان ظاهری کربلا بردند و برنده گاظاهری کربلا باختند ... واقعا ...

برد در رضایت خداست ...

و باخت در غضب خدا ...

اهل ایمان بردند  ...

و شراب خواران و سگ بازان و میمون بازان باختند ...

و این وعده خداست ... اما

نباید از رنج و سختی و مصیبت به راحتی گذشت ... !!!

همان چیزی که امام زمان وقت فرمودند : ای کاش از مادر زاده نشده بودم ... !!!

سخت است عزیز ! غیرت الله باشی و اسارت خاندانت را ببینی !

سخت است عزیز : بنده پاک خدا باشی و همراهت ناپاکان باشند ... !

تو اهل خدا باشی و با شیطان همراهت و همسفرت کنند !

سخت است یادش هم سخت است ... !

اگر این است تاثیر شنیدن ... شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ !

یا مظلوم یا حسین ... یا زینب ... یا امام سجاد ...

فعلا یا علی



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/8/22:: 1:8 صبح
<      1   2   3   4   5   >>   >