سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مشک عطرى است نیکو . بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ انسان . [نهج البلاغه]

بیا یادی از گذشته کنیم


>
> پیرمرد به زنش گفت بیا یادی از گذشته های دور کنیم من میرم تو کافه
> منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
>
> پیرزن قبول کرد
>
> فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
>
> وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
>
> ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
>
> پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
>
> بابام نذاشت بیام



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : آدینه
تاریخ : 91/3/7:: 11:31 عصر